چهار رکن ایمان
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
اَورَعُ النّاسِ مَن وَقَفَ عِندَ الشُّبهَةِ، اَعبَدُ النّاسِ مَن اَقَامَ عَلَی الفَرائِضِ، اَزهَد النّاسِ مَن تَرَکَ الحَرامَ، اَشَدُّ النّاسِ اِجتِهاداً مَن تَرَکَ الذُّنُوبَ.
پارساترین مردم کسی است که در مواجهه و رویارویی با شبهه توقف کند. خداپرستترین مردم کسی است که واجبات را انجام دهد. زاهدترین مردم کسی است که حرام را ترک کند و کوشاترین مردم ترک کننده گناهان است.
بحار الانوار، ج 75، ص 373
شرح حدیث:
شرح حدیث توسط حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظلهالعالی:
قرآن کریم و روایات، به چهار مفهوم اهمیت فوق العادهای دادهاند:
اوّل:
مفهوم «ورع» میباشد که مقامی بالاتر از تقواست. تقوا و پرهیزکاری از نظر اسلام معیار شخصیت و کرامت و بزرگواری انسان است: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ)؛ گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست». (1)
امّا بالاتر از مقام تقوا، مقام ورع است. ورع و پارسایی از مهمترین معیار قرب به خداست. اگر انسان علاوه بر ترک گناه و محرمات، شبهات را ترک کرد، دلیل بر بهره مندی او از ورع و برخورداری از عالیترین مرحله تقواست. شبههها حریم محرمات است و اگر کسی به آن جا ورود کند، زود آلوده میشود. به عبارت دیگر، محرمات، پرتگاه و شبهات آمدن نزدیک پرتگاه است که ممکن است انسان با نزدیک شدن به این پرتگاه بلغزد و بیفتد. شبهات و مشکوکات، مقدمه محرمات است. در حدیثی از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) تشبیه جالب توجهی آمده است: «مَحارِمُ اللهِ حِمَی اللهِ وَ مَن رَاعَ غَنَمَهُ حَولَ الحِمی یوشَکُ اَن یقَعَ فِیهَا؛ حرامهای خداوند قُرقگاه و منطقه ممنوع الهی است و کسی که گوسفندش را نزدیک منطقه ممنوع بیاورد، ممکن است [گوسفندان] وارد آن [منطقه ممنوع] شود». (2)
محرمان، همان منطقه ممنوع است و نزدیک آن هم شبهات میباشد. در مرزهای جغرافیایی نزدیک مرز هم یک منطقه ممنوعه وجود دارد و این منطقه دارای حریمی است به نام نوار مرزی که چند کیلومتر است و افراد اجازه ندارند وارد آن شوند. محارم الهی هم مرزهای خداست. برای این که انسان وارد آن نشود و در گناه سقوط نکند، باید از شبهات دوری کند.
دوم:
مسئله عبودیت است که هدف و غایت خلقت میباشد: «(وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الإِنسَ إِلّا لِیعبُدُونِ)؛ من جن و انس را نیافریدم جز این که عبادتم کنند [و از این طریق تکامل یابند و به من نزدیک شوند]». (3)
کسی که بخواهد به کمال برسد، باید نسبت به استمرار در انجام دادن فرایض و واجبات مقید باشد و به هیچ قیمتی آن را رها نکند.
سوم:
مفهوم زهد است. حقیقت زهد این نیست که انسان از نظر لباس و غذا خیلی فقیرانه زندگی کند، بلکه مراد از زهد این است که انسان در عین این که بتواند از تمام امکانات زندگی بهره ببرد، اسیر آن نباشد، بلکه امیر آن باشد. اگر تمام دنیا را داری، امّا اسیر آن نیستی، زاهد واقعی هستی؛ ولی اگر تنها یک لباس کرباس داری؛ امّا اسیر و دربند همان یک لباس کرباس باشی، زاهد نیستی.
امام علی (علیه السلام) در رأس حکومت اسلامی بود، و تمام امکانات برای آن حضرت آماده بود؛ امّا به سادهترین شیوه زندگی میکرد و سادهترین لباس و غذا و مرکب و منزل را اختیار کرده بود.
«دنیاپرستی»، نقطه مقابل زهد است؛ چنان که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «حب الدنیا رأس کل خطیئة؛ دوستی دنیا، سرچشمه همه خطاهاست.» (4) از این منظر، زهد، مایه نجات از هر خطا و لغزش است.
چهارم:
مفهوم جهاد و اجتهاد است: «(وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهدینَّهم سُبُلَنا)؛ و آنها که در راه ما [با خلوص نیت] جهاد کنند، قطعاً هدایتشان خواهیم کرد». (5)
تعبیر «جهاد» و «فینا» که در آیه آمده است، تعبیر وسیع و مطلقی است و هرگونه جهاد و تلاشی را که در راه خدا و برای او و به منظور رسیدن به اهداف خداوندی صورت میگیرد، شامل میشود؛ خواه جهاد در طریق کسب معرفت باشد، یا جهاد با نفس، یا مبارزه با دشمن یا صبر بر طاعت، یا شکیبایی در برابر وسوسهی معصیت، یا جهاد در مسیر کمک به افراد مستضعف، و یا انجام دادن هر کار نیک دیگر. کسانی که در این راهها به هر شکل و هر صورت برای خدا مجاهده کنند مشمول حمایت و هدایت خداوند خواهند بود.
این وعدهای است که خداوند مؤکداً به همهی مجاهدان راهش داده است ودر واقع، پیروزی و ترقی و موفّقیت آنها را در گرو دو چیز برشمرده است: «جهاد» و «خلوص».
بر این اساس، اگر شکست و ناکامی در یک جریان به ما برسد، معلول یکی از این دو چیز یا معلول هر دو میباشد: یا در جهاد کوتاهی کردهایم، و یا در کار ما اخلاص نبوده یا کم رنگ بوده است. لذا اگر درست بیندیشیم، میتوانیم سرچشمه مشکلات و مصایب جوامع اسلامی را در همین امر پیدا کنیم. براستی چرا مسلمانان که تا دیروز پیشرو علوم و تمدن بودند، امروز عقب ماندهاند؟ چرا دست نیاز به سوی بیگانگان دراز میکنند؟ چرا برای حفظ خود به بیگانگان تکیه میورزند؟ و چرا در چنگال دیگران اسیرند؟ پاسخ تمام این سؤالات این است که مسلمانان یا جهاد را فراموش کردهاند و یا نیت آنها به اغراض مادی آلوده شده است.
پینوشتها:
1. سورهی حجرات، آیهی 13.
2. المحجة البیضاء، ج 3، ص 219، نزدیک به این مضمون آمده.
3. سورهی ذاریات، آیهی 56.
4. میزان الحکمه، ج 2، ص 294.
5. سوره عنکبوت، آیه 69.
منبع: گفتار معصومین (علیهم السلام)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبدالله زاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، چاپ سوم (1394).
قرآن کریم و روایات، به چهار مفهوم اهمیت فوق العادهای دادهاند:
اوّل:
مفهوم «ورع» میباشد که مقامی بالاتر از تقواست. تقوا و پرهیزکاری از نظر اسلام معیار شخصیت و کرامت و بزرگواری انسان است: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ)؛ گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست». (1)
امّا بالاتر از مقام تقوا، مقام ورع است. ورع و پارسایی از مهمترین معیار قرب به خداست. اگر انسان علاوه بر ترک گناه و محرمات، شبهات را ترک کرد، دلیل بر بهره مندی او از ورع و برخورداری از عالیترین مرحله تقواست. شبههها حریم محرمات است و اگر کسی به آن جا ورود کند، زود آلوده میشود. به عبارت دیگر، محرمات، پرتگاه و شبهات آمدن نزدیک پرتگاه است که ممکن است انسان با نزدیک شدن به این پرتگاه بلغزد و بیفتد. شبهات و مشکوکات، مقدمه محرمات است. در حدیثی از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) تشبیه جالب توجهی آمده است: «مَحارِمُ اللهِ حِمَی اللهِ وَ مَن رَاعَ غَنَمَهُ حَولَ الحِمی یوشَکُ اَن یقَعَ فِیهَا؛ حرامهای خداوند قُرقگاه و منطقه ممنوع الهی است و کسی که گوسفندش را نزدیک منطقه ممنوع بیاورد، ممکن است [گوسفندان] وارد آن [منطقه ممنوع] شود». (2)
محرمان، همان منطقه ممنوع است و نزدیک آن هم شبهات میباشد. در مرزهای جغرافیایی نزدیک مرز هم یک منطقه ممنوعه وجود دارد و این منطقه دارای حریمی است به نام نوار مرزی که چند کیلومتر است و افراد اجازه ندارند وارد آن شوند. محارم الهی هم مرزهای خداست. برای این که انسان وارد آن نشود و در گناه سقوط نکند، باید از شبهات دوری کند.
دوم:
مسئله عبودیت است که هدف و غایت خلقت میباشد: «(وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الإِنسَ إِلّا لِیعبُدُونِ)؛ من جن و انس را نیافریدم جز این که عبادتم کنند [و از این طریق تکامل یابند و به من نزدیک شوند]». (3)
کسی که بخواهد به کمال برسد، باید نسبت به استمرار در انجام دادن فرایض و واجبات مقید باشد و به هیچ قیمتی آن را رها نکند.
سوم:
مفهوم زهد است. حقیقت زهد این نیست که انسان از نظر لباس و غذا خیلی فقیرانه زندگی کند، بلکه مراد از زهد این است که انسان در عین این که بتواند از تمام امکانات زندگی بهره ببرد، اسیر آن نباشد، بلکه امیر آن باشد. اگر تمام دنیا را داری، امّا اسیر آن نیستی، زاهد واقعی هستی؛ ولی اگر تنها یک لباس کرباس داری؛ امّا اسیر و دربند همان یک لباس کرباس باشی، زاهد نیستی.
امام علی (علیه السلام) در رأس حکومت اسلامی بود، و تمام امکانات برای آن حضرت آماده بود؛ امّا به سادهترین شیوه زندگی میکرد و سادهترین لباس و غذا و مرکب و منزل را اختیار کرده بود.
«دنیاپرستی»، نقطه مقابل زهد است؛ چنان که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «حب الدنیا رأس کل خطیئة؛ دوستی دنیا، سرچشمه همه خطاهاست.» (4) از این منظر، زهد، مایه نجات از هر خطا و لغزش است.
چهارم:
مفهوم جهاد و اجتهاد است: «(وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهدینَّهم سُبُلَنا)؛ و آنها که در راه ما [با خلوص نیت] جهاد کنند، قطعاً هدایتشان خواهیم کرد». (5)
تعبیر «جهاد» و «فینا» که در آیه آمده است، تعبیر وسیع و مطلقی است و هرگونه جهاد و تلاشی را که در راه خدا و برای او و به منظور رسیدن به اهداف خداوندی صورت میگیرد، شامل میشود؛ خواه جهاد در طریق کسب معرفت باشد، یا جهاد با نفس، یا مبارزه با دشمن یا صبر بر طاعت، یا شکیبایی در برابر وسوسهی معصیت، یا جهاد در مسیر کمک به افراد مستضعف، و یا انجام دادن هر کار نیک دیگر. کسانی که در این راهها به هر شکل و هر صورت برای خدا مجاهده کنند مشمول حمایت و هدایت خداوند خواهند بود.
این وعدهای است که خداوند مؤکداً به همهی مجاهدان راهش داده است ودر واقع، پیروزی و ترقی و موفّقیت آنها را در گرو دو چیز برشمرده است: «جهاد» و «خلوص».
بر این اساس، اگر شکست و ناکامی در یک جریان به ما برسد، معلول یکی از این دو چیز یا معلول هر دو میباشد: یا در جهاد کوتاهی کردهایم، و یا در کار ما اخلاص نبوده یا کم رنگ بوده است. لذا اگر درست بیندیشیم، میتوانیم سرچشمه مشکلات و مصایب جوامع اسلامی را در همین امر پیدا کنیم. براستی چرا مسلمانان که تا دیروز پیشرو علوم و تمدن بودند، امروز عقب ماندهاند؟ چرا دست نیاز به سوی بیگانگان دراز میکنند؟ چرا برای حفظ خود به بیگانگان تکیه میورزند؟ و چرا در چنگال دیگران اسیرند؟ پاسخ تمام این سؤالات این است که مسلمانان یا جهاد را فراموش کردهاند و یا نیت آنها به اغراض مادی آلوده شده است.
پینوشتها:
1. سورهی حجرات، آیهی 13.
2. المحجة البیضاء، ج 3، ص 219، نزدیک به این مضمون آمده.
3. سورهی ذاریات، آیهی 56.
4. میزان الحکمه، ج 2، ص 294.
5. سوره عنکبوت، آیه 69.
منبع: گفتار معصومین (علیهم السلام)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبدالله زاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، چاپ سوم (1394).
احادیث مرتبط
تازه های احادیث
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}